مطالب معلوماتي وورويدا د هاي مهم افغا نستا ن وجها ن
تهيه و تدوين از ساجده سالار تهيه و تدوين از ساجده سالار


علما وارثین انبیا اند دشمنان اسلام ومردم افغانستان از حدود دوماه به اینطرف بدون در نظر داشت ارشادات خداوندی به اشاره ء بیگانگان دست به قتل چهار عالم دینی که بزرگان دین انها را چراغ دین ووارثین انبیا خوانده اند زده، وبه اینگونه شمشیر برخ دین کشیده ، چهره سیاه وکریه ضد اسلامی شان را هر چه عریانتر به مردم مسلمان نمایان ساخته اند . مولوی عبد الله فیاض ، مولوی محمد نبی مصباح ، مولوی آغا جان و مولوی صالح محمد اعضای شورای سراسری علمای افغانستان قربانیان توطئه و دسایس بیگانه گان و دشمنان دین ومردم افغانستان در ولایات پکتیا ، قندهار و هلمند گردیده اند . در دین مقدس اسلام به ناحق کشتن و ریختاندن خون مسلمان ، شرعا" حرام و شنیع ترین گناه کبیره محسوب میگردد . چنانچه قران کریم در آیت ،، 93 سوره النسا ،، ارشاد می فرماید . کسیکه بطور عمد و قصدی مومنی را میکشد ، پس جزا ء آن بطور همیشه ، جهنم بوده و مورد خشم ، غضب و لعنت خداوند /ج/ قرار گرفته و الله تبارک تعالی عذاب سنگین و بزرگی را برایش آماده ساخته است . بنابه حکم قران کریم آدم کشی از بزرگترین جنایات و گناهان است . قرآنکریم کتاب اسمانی مسلمانان در آیات مختلف قتل بی دلیل یک ا نسان را کشتن تمام مردم روی زمین معرفی میکند و میفرماید .کسیکه انسانی را بدون اینکه قاتل باشد ویا در زمین فساد کند بکشد ، گویا همه مردم را کشته است . چه رسد به آنانیکه چراغ دین را روشن داشته ، اسلام فرمایشی را با اسلامیکه اساس آنرا تمدن ، آزادی ، ترقی ، انسانیت تشکیل میدهد ، تفریق میکنند و مردم را با این اساسات آشنا میکنند، دشمنان دین ومردم قساوت مندانه انها را به جرم انجام رسالت دینی شان بقتل میرسانند انها متکی به حکم قران مجید منتظر شدیدترین مجازات ،، جهنم،، باشد این جلادان در دنیا نزد مومنان منفور اند ومردم به آنان و باداران شان لعنت می فرستند . حامد کرزی رئیس جمهور ، جمهوری اسلامی افغانستان در نخستین واکنش خبر حمله تروریستی بالای علما کرام شدیدا " متاثر شده وان را بخشی از حملات دشمنان سعادت مردم افغانستان دانسته که دراین اواخر برضد اسلام و علمای کشور انجام داده اند . بنابر معلومات دفتر مطبوعاتی ریاست جمهوری ، رئیس جمهور کشور ضمن ابراز مراتب تسلیت به خانواده ها ی آنها به نیروهای امنیتی کشور دستور داده است تا در دستگیری و به محاکمه کشاندن مرتکبین شهدای دین اقدام جدی نمایند . قرانکریم ستمگار ترین کس ، کسانی را میداند که از ذکر نام خدا در مساجد جلوگیری میکند آنانیکه علمای دین را میکشند رعب و وحشت می افرینند از نوع مردمانی اند که قران عظیم الشان کتاب اسمانی مسلمانان انان را ستمگار ترین کسان خوانده است . دشمنان دین ومردم افغانستان هرگز تحمل آرامی ، ترقی ، سعادت و شگوفایی مردم افغانستان را ندارند . آنان دیوانه وار بنام اسلام ، شمشیر برخ اسلام میکشند وبا استفاده از نیرنگ ، فریب و خدعه از انانیکه از دین و اسلام آگاهی ندارند استفاده میکنند و انان را علیه وارثین انبیا قرار میدهند . دولت جمهوری اسلامی افغانستان ، از بدو تشکیل تاکنون به ایثار ، فداکاری و حماسه آفرینی های علمای دین چه در دوران جهاد وچه در دورهء سازنده گی ارج فراوان گذاشته و یادنامی انان را به حافظه تاریخ سپرده است . اینجا دولت، علما ، شخصیت های روحانی و دینی کشوررا تمجید میکند ، شورای سراسری علمای کرام را ارج می نهد ولی دشمنان مردم افغانستان به دستور بیگانه گان سعی دارند چراغ دین را خاموش سازند و علمای دین را ترور کنند . آنها بدانند که مردم علمای دینی را دوست دارند و هرگز دشمن با ایجا د رعب و ترس نمیتواند فاصله بین علمای دین و مردم ایجاد کند . مردم در کنار رهنمایی های علمای دین بازسازی خواهند کرد ، به زخم های خونین ناشی از جنگ التیام خواهند گذاشت وسر انجام افغانستان ویران را آباد و معمور خواهند ساخت وبه اینگونه داغ ننگ بر جبین دشمنان خواهند گذاشت .
سلطه فيلم هندي درسينما هاي کابل همشهري : فيلم سينمايي اسامه ساخته صديق برمك است كه سينماي افغانستان را براي بار اول در جهان مطرح ساخت. اسامه و برمك اسطوره هاي فرهنگي افغانستان هستند، كارگرداني آنقدر شهير كه هر روز در قسمتي از دنياست. روي كار آمدن دولت دموکراتيک، افغان ها را با چندين پديده جديد آشنا ساخت كه يكي از آنها فيلمسازي بود. دولت دموکراتيک در سال 1358 خورشيدي اداره اي را بنا نهاد به نام افغان فيلم و اين اداره توانست 40 فيلم افغاني بسازد. البته از ياد نبريد كه از آن جمله كمتر از نيمي از آن را فيلم هايي بلند و باقي را فيلم هاي تبليغاتي يا مستند ها تشكيل مي دادند. همين طور تني چند از كارگردان هاي افغان در غرب و شرق به ساختن فيلم هايي مبادرت ورزيدند، اما ماهيت هنري فيلم هايشان را مي توان در پايين ترين رده قرار داد، زيرا نه امكانات كافي داشتند و نه مهارت در كار. امروز كه افغانستان بعد از پشت سر گذاشتن سال ها جنگ به سوي جهاني شدن مي رود، گرچه فيلم هاي افغانستان از يك سو آهسته آهسته جاي خود را در جشنواره هاي جهاني فيلم مي يابند، اما از سوي ديگر هنوز قابليت نمايش را در سينماهاي كشور نيافته اند. چرا؟ زيرا مردم ما اصلا علاقه اي به تماشاي فيلم هاي هندي ندارند. يك كارگردان افغان عقيده دارد فيلم هاي تجارتي هندي و انگليسي، افغان ها را چنان شيفته خود ساخته كه ديگر افغان ها تنها تفريح مي خواهند، نه هنر. در نظر بعضي از كارشناسان سينما، اين خطر وجود دارد كه كارگردانان افغان براي به دست آوردن پول اقدام به ساختن فيلم هايي مثل محصولات بي مايه هندي يا آمريكايي كنند كه با پيش بيني اين نكته كه بودجه محدودي هم دارند، نه تنها ساخته هايشان بي اهميت و بي ماهيت خواهد بود، بلكه از نظر ابتذال نيز از فيلم هاي پروپاگنداي دوره سوسياليستي كمتر نخواهند داشت... و سوال بزرگ اين است پس آيا سينماي افغانستان بعد از يك آغاز درخشان و حضور در چندين جشنواره به چاه عميق گمنامي و ابتذال خواهد افتاد؟ اين خطر واقعا كه وجود دارد. جيكوبي سپوراچي، كارگردان ايتاليايي تبار كه از سه سال به اين طرف در افغانستان به سر مي برد، افزود: افغان ها بيشتر فيلم هندي دوست دارند، اما در سينماي افغانستان هنوز مشخص نيست كه الگو كدام است و قرار است بر چه مبنايي كار تجاري انجام بشود، فقط ظاهرا افغان ها و كارگردانان جديد فكر مي كنند اگر فيلم هايي شبيه فيلم هاي هندي بسازند، مي توانند مردم را به سينما ها كشانيده و ثروت به دست بياورند. او اشاره كرد كه فيلم هاي تجارتي هندي عموما از فرمول يك پسر، يك دختر، عاشقي، كمي كمدي، 4 الي 8 آهنگ و جنگ هاي متعدد كه در آخر فيصله كن مي شود، ساخته مي شوند كه با فرهنگ افغان هيج ارتباطي ندارد. اما آيا افغانستان واقعا به چنين فيلم هايي نياز دارد؟ يك همه پرسي از 40 سينمارو نشان داد كه 80درصد آنها مي خواهند فيلم هاي آينده افغان همانند فيلم هاي هندي باشد. 8 درصد فكر مي كنند كه فيلم هاي افغان بايد همانند فيلم هاي آمريكايي و 7درصد اينكه فكر مي كنند كه همچون فيلم هاي ايراني باشند و بدتر از همه اينكه تنها 5 درصد آنهايي كه از ايشان سوال شد در اين نظر هستند كه فيلم هايي مانند اسامه، خاك و خاكستر و سينما كابل مي توانند سينماي افغانستان را به دنيا معرفي كنند. در اينجا جالب است به اين مساله اشاره كنيم كه هنوز هيچ فيلم تجاري در افغانستان ساخته نشده، چرا؟ سوال بجايي است. به اين دليل كه هيچ دختر جواني حاضر نيست كه در فيلم افغان به نقش اول هنرآفريني كند. از اين فيلم ها مي توان چشم هاي سرگردان ساخته محمود حكيمي، بربادي ساخته همايون شجاع و برباد رفته را از رسول ايمان نام برد كه از اين جمله تنها برباد رفته يك دختر جوان در نقش اول دارد. اگر بودجه اين فيلم ها را ببينيم و آنها را با فيلم هايي همچون اسامه ساخته صديق برمك، خاك و خاكستر ساخته عتيق رحيمي و فراموش شدگان ساخته حارث شنسب مقايسه كنيم تكان خواهيم خورد. بودجه اسامه را 230 هزار دلار و خاك و خاكستر را 5/2 ميليون دلار محاسبه مي كنند. در حالي كه همه بودجه برباد رفته 15 هزار دلار آمريكايي و بربادي 500 دلار آمريكايي است! كه اين اختلاف عجيب به دليل نقش آفريني نهادهايي است كه دوست دارند نام افغانستان در جشنواره ها سروصدا كند. يك منتقد مي گويد: با اين شرايط فيلم هاي تجارتي كدام موفقيت در عرصه سينمايي به بار خواهند آورد؟ براي جواب اين سوال بايد انتظار كشيد تا فيلم هاي تجارتي افغانستان روي پرده سينما ظاهر شوند. شايد ژانر فيلم افغان مثل فيلمفارسي سروصدا كند. نكته ديگر اين است كه آيا تنها با بودجه هاي سنگين مي شود در جشنواره ها موفق بود. پاسخ مثبت است اما سپوراچي به دو فيلم تازه كه هم هنري هستند و هم كم مصرف اشاره مي كند. فيلم هاي يك بسته قهوه اي و سه نقطه كه هر دو آن را دو بانوي جوان افغان ساخته اند، داراي كيفيت مناسب بوده و در عين حال بيشتر به فيلم هاي ايراني مي مانند. اين دو فيلم نه تنها در عرصه هنر موفق هستند، بلكه تهيه آنها نيز دردسر بزرگي نيست و سازنده هاي اين دو فيلم مي توانند در صورت نمايش در سينما ها پول مصرف شده را به سهولت برگردانند. فيلم سه نقطه اگرچه اولين تجربه رويا سادات، يك بانوي جوان از دانشكده حقوق شهر هرات است، اما با ديدن فيلم، آقاي سنيل پورماني، يك فرهنگي هندوستان، گفت كه انسان پي مي برد افغان ها هم مي توانند فيلم بسازند. وقتي از رويا پرسيديم كه بودجه فيلمش چقدر بوده، گفت: با وجود آنكه خودم همه كار را كردم 4 هزار دلار مصرف شد كه بخشي از آن مال خودم بود و قسمتي از آن را هم قرض گرفته بودم، اما اگر من نتوانم پولم را از نمايش فيلم به دست بياورم شايد ديگر نتوانم فيلم بسازم. آوازه هاي زياد از قبيل اينكه اين فيلم به جشنواره برلين و شايد هم ديگر جشنواره ها راه يابد زبانزد سينماگران افغان است، اما نمي توان گفت كه سرنوشت اين فيلم چيست. دكتر داوود نوري، يك علاقه مند قديمي فيلم هاي ايراني و فرانسوي گفت: متاسفانه در سينماهاي افغان هنوز هم همان فيلم هاي پوچ و خشونت بار هندي كه سال هاست جوانان ما را هرچه بيشتر براي جنگ آماده مي كردند، پخش مي شود. او كه از 40 سال قبل فيلم ديدن را آغاز كرده، اميد ندارد افغان ها خود را چه با فيلم هنري و چه تجارتي از چنگ فيلم هاي هندي برهانند. شبيه همين نظر را آقاي جاويد رستگار، يك هنرپيشه افغان كه در آمريكا به سر مي برد، ابراز كرد. به عقيده او افغان ها مجبورند قسمتي از سينماي خود را تا مدت مديدي به سينماي هند ببخشند زيرا به گفته او هنوز ما سالها كار داريم تا افغان ها خودشان بدانند كه سينما يعني چه و اين زماني امكانپذير است كه سينما در دبيرستان و دانشگاه ها تدريس شود. او با لبخندي گفت: اما امروز در دانشگاه هاي ما هيچ چيز تدريس نمي شود.
عكاسي در افغانستان همشهري : عكس خاطره است. يادگاري، اداري و خبري ندارد. اين چيزها براي دوربين به دست ها مهم است ولي براي مردم عادي يك عكس پرسنلي هم ممكن است يادآور يك روز خاص در يك خيابان باشد. چه تلخ چه شيرين شاتر به نور مجوز عبور داده و آدمي چسبيده به نگاتيو. بعضي عكس ها هم براي يك نفر خاطره ساز نيست. وقتي در يكي از گورهاي دسته جمعي جنگ هاي قومي، فلاش همه جا را روشن مي كند چندي بعد يك نفر در يكي از پنت ها و سهاي شهري مدرن همانطور كه پاهايش را روي ميز گذاشته روزنامه را زمين مي اندازد و اشك چشمانش را پاك مي كند. عكس هايي كه نشان مي داد بم لرزيده، شانه هاي خيلي از مردم را در اقصي نقاط جهان از شدت تاثر تكان داد و گريه را طلب كرد و... اما حكايت افغانستان و افغان ها در برخورد با عكس و عكاس حكايت غريبي است، مانند خود حروف عكس. ع: عكس. ك : كاري، س :سياه. سرنوشت عكاس، دوربين، فريم و حافظه ديجيتال در اين ديار تعاريف عجيبي دارد. افغان ها با عكس غريبه نيستند. دليلش هم اينكه به جرات مي توان گفت از هر 10 مغازه در افغانستان يكي تابلوي عكاسي را بر سردرش آويخته است. بازار عكس هاي خانوادگي دسته جمعي، پرتره هاي جوانان خانواده ها و خلاصه عكس هايي كه بهترين محل استفاده از آنها ديوار اتاق هاي خانه است در افغانستان داغ است. مردم مي آيند و عكس مي گيرند و قاب مي كنند و ديوارها را به نظر خودشان زيبا مي سازند. شايد دوربين هاي بزرگ و كوچك و نور آتليه و تصاوير پاييز و بهار و گل و ميدان هاي شهر كه در بك گراند عكس ها نقاشي شده و به يادگار مي مانند براي افغان ها نوستالژي شده باشد، اما آنها با هيچ نوع ديگر عكس كنار نمي آيند. افغان ها با عكاس غريبه اند.يكي از عكاسان افغان كه تعريف مي كرد از كنار يك مدرسه دخترانه در يك روستا مي گذشته و ديده كه مدير مدرسه از دختركان با يك دوربين دستي ابتدايي عكس مي گرفته است. عكاس كه با ديدن چنين تصويري سرذوق آمده و از دخترها و مدير عكاس، عكسي تهيه كرده، مجبور شده به معلم ها و مسوولان مدرسه راجع به اينكه چرا از ناموسشان عكس مي اندازد توضيح دهد و تا زماني كه عكس ها را از حافظه دوربينش حذف نكرده، او را رها نكرده اند. البته اين ديدگاه در اين يكي دو سال كمرنگ شده و اين موضوع را مي توان از همكاري بيشتر مردم با خبرنگاران دريافت. آنها فهميده اند كه عده اي براي به فرياد رساندن زمزمه آنها از همه چيز خود گذشته اند. تمام اين دلايل را به علاوه كنيد با مقررات سخت امنيتي اين روزها در افغانستان، دقيقا متوجه مشكلات فتوژورناليست ها در اين كشور مي شويد. عكاسان حتي براي عكس گرفتن از پليس هاي افغان و نيروهاي ائتلاف مشكل دارند، چه برسد به عكاسي از رئيس جمهوري و وزراي كابينه... عكاسان خبري در اين چند ماه روزي را به ياد نمي آورند كه با نيروهاي امنيتي داخلي يا نيروهاي ائتلاف مشكل نداشته باشند. دوربين عكاس كه در همه جا مجوز عبور اوست در يك كشور آسيايي تبديل شده به نشانه اي براي منع او و اين يعني داستان افغانستان كه با خيلي جاها تفاوت دارد. آنها از خودشان عكس مي گيرند، ولي نمي گذارند كسي ازشان عكس بگيرد. هر روز بهتر از... مجيد سعيدي عكاسي در افغانستان را از زمان درگيري نيروهاي آمريكايي با طالبان شروع كرد. سعيدي مي گويد: زماني كه هنوز نيروهاي طالبان در افغانستان حضور داشتند چهار ساعت من را به جرم همراه داشتن يك شيء حرام بازداشت كردند. آنها باور نمي كردند كه من مسلمانم چون با خودم دوربين همراه داشتم. ولي روزهايي كه جنگ طالبان گلوي افغانستان را رها كرد، اوضاع روز به روز بهتر شد. گويي افغانها روز به روز با تصوير و عكس بيشتر آشنا مي شوند و اين روند صعودي تا امروز هم ادامه دارد. سعيدي بدترين تصويري كه از افغانستان به خاطرش مانده را چهره يك كودك مي داند كه صورتش را انبوه مگس پوشانده بود و بعد از مدتي هم مرده است. او مي گويد: ولي هيچگاه نمي توانم روزي را كه افغان ها يك هواپيماي سوخوي استتار شده در جنگل ها را چندين كيلومتر روي زمين كشيدند فراموش كنم. افغانستان براي سعيدي پر است از خاطره هاي تلخ و خوش؛ خاطره اي كه با عكس ماندگار شده است. حسن سربخشيان روزهاي زيادي را در افغانستان به شب رساند. تنها عكاسان مي دانند كه دريك كشور غريب آنهم با شرايط جنگي و پر مخاطره هر عكس اگر سالم به مقصد برسد چه سوغات دل انگيزي است. سربخشيان مي گويد: عكاسي افغانستان دو وجه دارد. عكاسي كردن از خانم ها گاهي سخت است، درست مانند عكس گرفتن از يك مقام دولتي، اما اگر در زمان عكاسي حساسيت ها را به خود جلب نكني مي تواني كارت را انجام دهي. در هر صورت در برخورد با يك آدم جديد بايد تمام تلاش را انجام دهي تا به باورها و اعتقاداتشان توهين نشود. او مي گويد: به خاطر اينكه اولين ماموريت جدي عكاسي ام در افغانستان بود از آن كشور و عكاسي در آنجا خاطرات خوبي دارم. هر گاه وارد اين خاك شوم، لحظات شيرين آن روزگار را به خاطر مي آورم. هنگامه فهيمي نيز از عكاساني است كه به عنوان مسوول عكس خبرگزاري فرانسه در روزهاي سالگرد خروج طالبان از افغانستان فريم هاي زيبايي به يادگار گذاشته است. فوق العاده! اين نظر فهيمي است درباره عكاسي در افغانستاني كه سالگرد خروج دشمنان عكس و فيلم و خاطرات نوستالژي را جشن گرفته بود. فهيمي به دليل عضويتش در جامعه نسوان خيلي راحت وارد حريم هاي زنانه افغان شد. عكس هاي او از آرايشگاه هاي زنانه كه شايد جزو خطوط قرمز هر محيط و كشوري باشد، گواه اين ادعا است. او مي گويد: زماني كه در ايران بودم ذهنيتم از افغان ها محدود بود؛ به كارگرها و افغان هايي كه هميشه در برخورد با آنها روترش مي كرديم، اما پس از سفرم به افغانستان، اين ذهنيت به كلي دگرگون شد. در افغانستان ديدم كه گرچه آنها هنوز از نظر بهداشت و تغذيه و هزار چيز ديگر در مضيقه بودند، ولي آدم هاي محترم و با فرهنگي هستند كه براي خوب زندگي كردن تلاش مي كنند. ساتيار امامي براي اولين بار به افغانستان سفر كرد. انتخابات رياست جمهوري بهانه اي بود براي او كه در روزهاي سرد بعد از جنگ با دوربينش ثبت لحظه كند. ساتيار بزرگترين سختي عكاسي در افغانستان را راه نيافتن به حريم داخلي خانواده مي داند. او مي گويد: هنوز براي افغان ها، خبرنگارها و عكاس ها هويت غريبه هايي را دارند كه مي خواهند به زندگي آنها سرك بكشند و شايد به همين دليل گره در كار مي افتاد. علاوه بر سختي عكاسي از دولتمردان و مقامات بلند پايه، ثبت تصوير زندگي خصوصي افغان ها هم درد سر ساز بود. خاطره بد اما بهروز مهري سه بار در افغانستان عكاسي كرده است. سال 2001 در هرات و بعد از خروج طالبان، سال 2002 و هنگامه انتخابات لويه جرگه و 2004 در داستان رياست جمهوري. مهري مي گويد: اگر عادت كنيم كه در شرايط كاري تمام سختي ها را به جان بخريم مشكلي نمي ماند. افاغنه بر خلاف سال هاي قبل كه هنوز با عكاسان مشكل داشتند اين بار چهره ديگري از خود در برخورد با عكاسان نشان دادند؛ خيلي بهتر. به او مي گويم خاطره، مكث مي كند و جواب مي دهد: در بيمارستان هرات يك زن 18 ساله كه به دليل بد بودن دست پختش توسط پدر شوهرش با نفت سوزانده شده بود؛ اين تصوير هيچگاه از خاطرم پاك نمي شود.
انفجار در نزديكي منطقه سبز بغداد سه بمب‌گذار انتحاري خود را در نزديكي يكي از ورودي‌هاي منطقه به شدت تحت محافظت "منطقه‌ سبز" منفجر كردند كه به گفته پليس در اين حمله دو رهگذر كشته و پنج تن زخمي شدند. به نقل از خبرگزاري رويتر، حيدر عبدالحسين، پليس عراق اظهار داشت: يكي از بمب‌ها منفجر نشد و عامل آن دستگير شد. اين پليس عراقي بيان داشت: يكي از بمب‌گذاران انتحاري در اين حمله از ماشين استفاده كرد و دو تن ديگر پياده بودند. منابع پليس اعلام كردند: بمب‌گذار دوم پس از انفجار اول و هنگامي كه پليس به سمت صحنه مي‌رفت، خود را منفجر كرد. "منطقه‌ي سبز" محل استقرار مقامات دولتي عراق و ديپلمات‌هاي خارجي مي‌باشد. رييس جمهور فيليپين: راهي كه مخالفان مي‌روند، به هيچستان مي‌رسد در حالي‌ كه مخالفان رييس جمهور فيليپين تلاش مي‌كنند تا وي را به كنگره بكشانند، آرويو گفت: مخالفان راهي را پيشنهاد مي‌كنند كه به هيچستان مي‌رود. به نقل از خبرگزاري رويتر، گلوريو آرويو، رييس جمهور فيليپين يك روز پس از آنكه 30 هزار تظاهركننده در مانيل استعفاي آرويو را خواستار شدند، اظهار داشت: هيچ قصدي براي استعفا ندارم. از سوي ديگر آرويو در پي استعفاي گسترده‌ وزرايش همچنان به دنبال ترميم تيم اقتصادي‌اش است. وي افزود: من در چالش با مخالفانم هستم تا رنگ‌هاي واقعي را به آنها نشان دهم. حتي اگر مردم هم من را نخواهند، اما راهي را كه مخالفان در پيش گرفته‌اند، به هيچستان مي‌رود. مخالفان آرويو كه تنها در بركناري وي با يكديگر متحد هستند، به دنبال بر كناري وي در كنگره هستند. براي بركناري آرويو در كنگره به 79 رأي مثبت و يا راي يك سوم نمايندگان مجلس سفلي نياز است. تظاهرات مخالفان، بزرگترين تظاهراتي بوده كه اخيرا عليه آرويو انجام شده، اما هيچ نشانه‌اي مبني بر حضور طبقه‌ متوسط در اين تظاهرات كه حضور آن حياتي است، مشاهده نشد.
وزراي داخله اروپا بر وحدت در جنگ عليه تروريسم تاكيد كردند وزراي كشور اتحاديه‌ اروپا قول دادند در جنگ عليه تروريسم با يكديگر متحد باشند و قوانين امنيتي مورد توافق قبلي را به اجرا بگذارند. به نقل از خبرگزاري فرانسه، وزراي كشور اعضاي اتحاديه اروپا در نشستي در بروكسل اعلام كردند، به تعهدات خود براي ارتقاي همكاريهاي پليس، تقسيم اطلاعات، پيدا كردن عوامل رفتن مردم به سمت ترور و بازنگري در امنيت حمل و نقل و خطوط هوايي پايبند هستند. اين وزرا متعهد شدند، با اتخاذ معيارهايي مشترك براي ساختارهاي امنيتي و روند صدور كارتهاي شناسايي و هم‌چنين قوانين مربوط به مبارزه با تأمين مالي تروريسم موافقت كنند. برخي اقدامات نيز در حوزه‌ خصوصي افراد انجام مي‌پذيرد كه از آن جمله مي‌توان به دسترسي پليس به مكالمات تلفني، اطلاعات اينترنتي و . . . اشاره كرد. چارلز كلارك، وزير كشور انگليس در اين نشست گفت: بايد توازن جديدي ميان حفاظت از آزادي‌هاي فردي و حفاظت از كل جامعه ايجاد كرد. انگليس به ياد قربانيان انفجارهاي لندن 2 دقيقه سكوت کرد رهبران و مردم انگليس به منظور بزرگداشت ياد قربانيان انفجارهاي لندن دو دقيقه سكوت ‌كرد. مردم انگليس در زمان معين تعيين‌شده به ياد 50 قرباني انفجارهاي هفته‌ گذشته‌ لندن دو دقيقه سكوت كردند. چنين مراسمي در ديگر كشورهاي اروپايي نيز برگزار شدد. در اثر انفجارهاي هفته‌ گذشته در ايستگاه‌هاي مترو و اتوبوس لندن 50 تن كشته و تعداد زيادي نيز مجروح شدند. تلاش‌هاي پليس انگليس براي يافتن عاملان اين انفجارها همچنان ادامه دارد. مراسم دعا برای قربانيان بمبگذاری های لندن هزاران نفر از مردم به ياد قربانيان انفجارهای لندن و سپاسگذاری از سازمان های امدادرسانی، در يک مراسم دعا در ميدان ترافالگار اين شهر شرکت کردند. کبن اوکری، نويسنده و فعال مدنی متولد نيجريه اين مراسم را در ميدان ترافالگار آغاز کرد. وی گفت لندن از "بمبگذاری ها، سوختن ها و جنگ ها" جان به در برده و با اين حال "قوی تر و زيباتر" از هميشه سربرآورده است. کن ليوينگستون، شهردار لندن از سازمان های امدادرسانی که به گفته او "به گونه ای درخشان به شهر خدمت کرده اند" قدردانی کرد. مقام های اين سازمان ها که روز پنجشنبه پس از بمبگذاری ها به کمک حادثه ديدگان شتافته بودند نيز در اين مراسم سخن گفتند. پيشتر، مردم در گوشه و کنار بريتانيا و اروپا به احترام قربانيان اين انفجارها دو دقيقه سکوت کردند. دست کم 49 نفر در آن انفجارها کشته و 700 نفر زخمی شدند. تصور می شود هر چهار بمبگذار نيز جان باخته باشند. آقای ليوينگستون به کسانی که در ميدان ترافالگار تجمع کرده بودند گفت "افتخار می کند که شهردار آنهاست" و از "آرامش و شجاعت شهر" ستايش به عمل آورد. وی گفت: "و بياييد تا از دل اين فاجعه، تلاش های خود را برای ساختن شهری بهتر برای فرزندان و نوادگانمان دو برابر کنيم و افسردگی را از قلب هايمان بزداييم، و به اين فکر نباشيم که گناه آن را بايد به گردن چه کسی بياندازيم و از چه کسی نفرت داشته باشيم." سباستيان کو، رئيس تيم کسب ميزبانی المپيک 2012 برای لندن گفت همانطور که لندن برای ميزبانی بازی ها آماده می شود هرگز قربانيان را به دست فراموشی نخواهد سپرد. وی گفت: "همانطور که پيش می رويم هرگز کسانی را که پنجشنبه گذشته چنان دردی را تحمل کردند فراموش نخواهيم کرد، و تلاش ها و اقدامات ما طی هفت سال آينده تقديم آنها می شود." سر جاناتان سَکس، خاخام يهودی نيز در ميان سخنرانان بود و لندن را "شهر شهامت" توصيف کرد. وی گفت: "لندن آنقدر شهامت دارد که خشمگين نشود و از اين طريق پيروزی ديگری نصيب ترور کند، خشمی که باعث نابودی ارزش هايی می شود که هويت ما را می سازد. بگذاريد تا اين شهامت ما را در اين زمان متحد کند." اقبال ساکرانی، رئيس شورای مسلمانان بريتانيا، به نقل قول از پيامبر اسلام پرداخت و آنها را کلام حقيقی اسلام توصيف کرد. وی همچنين خواستار پرهيز از تفرقه در نتيجه حملات هفته گذشته شد. پيشتر در سراسر بريتانيا نيز فروشگاه ها، ادارات، و کارخانجات ساعت 12 ظهر به وقت محلی، 11 گرينويچ، به مدت دو دقيقه دست از کار کشيدند. قطارها و اتوبوس ها نيز که هدف بمبگذاری ها بود در اين برنامه شرکت داشتند. مردم در حال انجام هر کاری بودند، آن را متوقف کردند و با سرهای فروافتاده بر جای خود ايستادند.
ازمنابع مختلف
July 15th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها